11هفته مونده به دیدن روی ماه پسرم

سلام عزیزم..چه طوری؟

پریروز با بابایی رفتیم دکتر برای چکاب این ماه........5 مرداد..........همه چیز خوب بود شکر خدا 

دکتر سونو کرد و گفت تو همچنان بریچ هستی .....بهش گفتم وقتی به پهلو میخوابم یه چیزی

 روی معدم حسابی فشار میاره و درد میگیره.گفت سر تو اونجاست و چون تو داری وزن میگیری

و بزرگتر میشی دردای منم بیشتر میشه.پاهاتم که روی مثانه امه وبا هر لگدی که میزنی من

دادم بلند میشه...........وای که این دردا چقد شیرینه برای من که یه عمممممممره منتظرتم.

حاضرم بدتر از اینا رو تجربه کنم ولی تو رو داشته باشم.

دیگه چیزی نمونده تا اومدنت.شاید کمتر از 11 هفته دیگه.........امشب هم شب 21 رمضانه .

راستی عید فطر عروسی عمومهدی هستش و من حسابی شکمم گنده شده و هیچ لباسی

اندازم نیست..........ولی عیب نداره عوضش تو رو دارم.

عروس عمه جونم شاید چند روز بعد عروسیه عموجونت زایمان کنه .........همبازیه تو زوتر میاد 

قربونت برم..........تو هم زودتر خودتو آماده کن که بیای پیشمون.

راستی گل پسرم تصمیم گرفتیم اسمتو امیر حسین بذاریم..........دیگه هر کس بهم میرسه 

نمیگه نی نی چه طوره........میگن حال امیر حسین خوبه؟.......وای که چه حالی میکنم اون 

موقع که تو رو به اسم صدا میزنن .........دیگه منو بابایی هم عادت کردیم.........بابایی هر 

روز صبج که میخواد بره سرکارش میگه دادش امیر جالش چه طوره ؟تکون میخوره؟

قربونت برم الهی همه منتظردیدن روی ماهتن ........حتی همکارای بابایی ....فامیل و دوست و

آشنا که دیگه نگو..........زود بزرگ شو و بیا همه رو از این انتظار طولانی نجات بده.